افزایش محدوده و رنج صدا همیشه یکی از مهمترین فاکتور ها در آموزش و ارتقاء مهارت های خوانندگی بوده و هست. به همین دلیل در گذشته و حتی شاید امروزه زمانی که از عبارت صدای شش دانگ در رابطه با خواننده ای استفاده می شود ، صدایی قدرتمند و خبره و بعضا دست نیافتنی در ذهنمان تداعی می گردد. اما خوشبختانه در سال های اخیر با پیشرفت علم صداسازی این شرایط به طور کلی دگرگون شده و حالا هر هنرجویی می تواند با حرکت در مسیر صحیح ، وسعت صدای خود را حتی به بیش از شش دانگ برساند.
گاها شنیده ایم که فلانی صدایش شش دانگ است ، که شش دانگ معادل سه اکتاو می باشد اما این وسعت صدا فقط مختص یکسری افراد خاص نیست. در واقع همه ی ما دارای این امکان هستیم که حتی به پنج اکتاو صدا دست پیدا کنیم ، البته با کشف تمامی محدوده های صوتی متنوعی که در اختیار داریم. یکی از برداشت های نادرستی که به شدت بین موزیسین ها جا افتاده ، تقسیم بندی هنرجویان بر اساس وسعت صدایشان است و از همان روزهای اول یک حد و مرز غیر واقعی را ترسیم می کنند که موجب می شود حقیقتی بسیار عظیم در مورد امکانات نهفته ای که همگی ما در اختیار داریم کشف نشده باقی بماند. این تقسیم بندی در آقایان و خانم ها به طور کلی از این قرار است:
مردها به ترتیب : باس ، باریتون ، تنور
خانم ها به ترتیب : آلتو ، متزو سوپرانو ، سوپرانو
نکته ی مهم اینجاست که این موضوع به رنگ صوتی خواننده ها مربوط می شود نه به وسعت صدایی آنها. در حقیقت این تقسیم بندی ها کماکان در تئوری موسیقی و هارمونی وجود دارد ولی در دنیای امروز تکنیک های صدا به طور کلی رنگ باخته است و حتی یک صدای شش دانگ نیز به عنوان یک محدودهی صوتی دست نیافتنی دیده نمی شود. با ارائه ی تکنیک های بی نظیری که در علم صداسازی امروز وجود دارد می توان موجبات رسیدن به متنوع ترین محدوده ها و رنگ ها را برای هر هنرجویی فراهم ساخت.
یعنی یک خواننده ی باس می تواند به راحتی به نت های اوج یک خواننده ی تنور برسد ، بدون کوچک ترین تنش آن هم به سادگی و در جایگاه صحبت کردن . امکانات صوتی ما به حدی شگفت انگیز هستند که صد ها رنگ صوتی را در دل خود جای داده اند. یک خواننده ی باس به زیبایی می تواند رنگ صوتی یک خواننده ی تنور را به همان روشنی به نمایش بگذارد. همین موضوع در ارتباط با خانم ها نیز صدق می کند یعنی یک خواننده ی آلتو می تواند به بالاترین نت های یک سوپرانو دست پیدا کند و یک خواننده ی سوپرانو به پایین ترین نت های یک آلتو. هنگامی که از این دید به مسئله نگاه کنیم می بینیم که دستیابی به وسعت صدای شش دانگ کار چندان دور از ذهنی هم نیست. در حقیقت تنها تفاوتی که بین خواننده ی باس و تنور یا آلتو و سوپرانو وجود دارد جایگاه نتی است که از آنجا محدوده ی بعدی آغاز می شود که اصطلاحا پل یا بریج نامیده می شود.
مسلما هنرجویی که از لحاظ تکنیکی دچار ضعف باشد نمی تواند به درستی به محدوده های صوتی بالاتر یا پایین تر از سطح معمول صحبت کردن خود وارد شود و متاسفانه در همین حین بسیاری از اساتید ما به سرعت هنرجوی بیچاره را باریتون یا راست کوک و یا تنور یا چپ کوک شناسایی می کنند. انگار که کسی در سرزمینی غریب گم شده باشد و زبان آن منطقه را متوجه نشود و حالا مردمان آن جا آن طرف را کر خطاب کنند. در مورد پایین ترین محدوده ی صوتی هر یک از ما که وکال فرای نام دارد نمونه هایی از صدای زنان در موسیقی تبت وجود دارد که گمان می کنید از حنجره ی یک زن صدایی به بمی غرش یک شیر خارج می شود این صدا از لحاظ فرکانسی معادل با بم ترین کلیدهای پیانو است و در مقابل اگر مردی در محدوده ی صدای سوت تسلط پیدا کند می تواند به بالاترین نت های محدوده ی صدای سر یک خانم برسد.
پس ما به راحتی و با آموزش ها و تمرین های صحیح و علمی به راحتی می توانیم نه تنها به وسعت صدای شش دانگ بلکه به وسعتی بیش از آن هم دست یابیم. نمونه هایی که در فایل های آموزشی سینگینگ ساکسس وجود دارد آشکارا نشان می دهد که هر فردی می تواند صدای جنس مخالفش را با زیباترین شکل در درونش کشف کند ، پرورش دهد و به نمایش بگذارد.
1 دیدگاه
فرنوش
سلام من با اپ که تست کردم پایین ترین نت برام G3 و بالاترین C5 بود. اما موقع خوندن و ادای کلمات نت های پایین همین گستره برام سخته و نت های بالا رو راحت تر ادا میکنم. صدای من از چه محدوده ای حساب میشه؟ و ایا با پرورش میشه نت های بیشتری ادا کرد؟